کد مطلب:78159 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:108

حکمت 361











و قال علیه السلام: «یاتی علی الناس زمان لایبقی فیهم من القرآن الا رسمه و من الاسلام الا اسمه، مساجدهم یومئذ عامره من البناء خراب من الهدی، سكانها و عمارها شر اهل الارض، منهم تخرج الفتنه و الیهم تاوی الخطیئه و یردون من شذ عنها فیها و یسوقون من تاخر عنها الیها، یقول الله سبحانه: (فبی حلفت لابعثن علی اولئك فتنه، اترك الحلیم فیها حیران) و قد فعل و نحن نستقیل الله عثره الغفله.» یعنی و گفت علیه السلام كه می آید بر مردمان زمانی كه باقی نباشد در میان ایشان از قرآن مگر نشانه ی آن، كه كتابت و نوشتن آن باشد بدون خواندن و تفكر در معانی آن و عمل كردن به مقتضای آن و باقی نباشد از اسلام مگر اسم آن كه اجراء لفظ شهادتین بر زبان باشد، بدون عمل كردن به شرایط و لوازم آن،

مسجدهای ایشان آباد باشد از جهت بنا و عمارت داشتن، خراب باشد از جهت هادی و راهنما داشتن. یعنی كسی كه هدایت و ارشاد خلق كند به علم و عمل در آن نباشد. سكنی كنندگان در آن و آبادكنندگان آن، یعنی آن كسانی كه در آن جمع شوند، بدترین اهل زمین باشند، از آن مردمان بیرون آید فتنه و فساد و به سوی ایشان جا كند گناهكاری، برگردانند كسی را كه بیرون از گناه كردن باشد به سوی گناه كردن، یعنی به تقریب گمراه كردن او و برانند كسی را كه وامانده باشد از گناه كردن، به سبب نداشتن اسباب و معیشت معصیت كردن به سوی گناه كردن، به سبب مهیا كردن اسباب معصیت از برای او، می گوید خدای سبحانه كه «سوگند یاد می كنم به ذات خودم كه هر آینه برانگیزم بر آن جماعت بلیه و فسادی كه واگذارم حلیم خردمند را حیران در آن» و به تحقیق كه البته می كند چنانكه گفته و ما طلب می كنیم از خدا ازاله كردن لغزش از جهت غافل بودن را.